محل تبلیغات شما



ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﭘﺮﺳﯽ
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ، ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﮐﺮﺩﻥ
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺭﺍﻩ ﺣﻞ ﺩﺍﺩﻥ
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺧﻤﻬﺎﺕ ﻭ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻥ
ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ
ﻭ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ، ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ، ﻏﻢ ﻭ ﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ،
ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻦ ﺗﻮ»
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻥ ﺗﻮ »
ﮔﯿﺞ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ »
ﺯﺧﻤﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ »
ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﻮﺩ.
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻦ » ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺕ ماندند.

 

 


 

بنا به دلایلی یک مدتی فعالیت نداریم.با آرزوی موفقیت برای همه عزیزانی که تو این چند سال  وقت گذاشتند و با نظراتشون باعث دلگرمی شدند یا حتی بالعکس دوستانی که باعث ددگی از نوشتن شدند …

دلم یک گوشه دنج،یک خلوتی با خودم و خدای خودم می خواهد ،فعلا تا اطلاع ثانوی نیستم .

 

 

پی نوشت :

کجا ایستاده ام ،مدت هاست که از خودم غافلم

،می خواهم به دوردست های ذهنم بروم ،آنجا که دلم را فقط به آسمان تو پیوند بزنم .

 


در تمام عمرم اسفندی این چنین سرد و غمگين را تجربه نکرده بودم ، حتی در زمان هشت سال جنگ و بمباران وسختی.

کوچه های خالی از قیل و قال دستفروشان ، چانه زنی های ن و نق زدن های کودکانه .
بوی سبزی و ماهی و سنبل و  همراه شتاب زدگى های پنهان در پس چهره های خندان مردم ترکیب لذت بخشی در فضای شهر ترسیم میکرد.
حتی قرارهای شیطنت بار بچه ها برای ترقه بازی های چهارشنبه سوری نیز امروز برایم لذت بخش است
و کلی حس و حال و خاطرات شیرین و دلچسب که بر عمق جانم رسوب گرديده
 
یادم باشد سال آینده اگر باشم لذت ببرم از تمام اتفاقاتی که از فرط تکرار برایم بی اهمیت بودند. 
یادم باشد اسفند سال بعد، از نداشته هایم گله و شکایتی نداشته باشم
از سبزی پلوی بدون ماهی ، از آجیل بدون پسته و بادام هندی ، از خستگی خانه تکانی و مبلمانی که تعویض نشده
با خود عهد میبندم اگر عمری باقی ماند ،  اگر توان خرید یک جفت جوراب هم نداشته باشم دریغ نکنم لبخند ومحبت وگذشتم را از اطرافیانم ،چرا که ارزش در آغوش کشیدن عزیزانم را با عمق جانم احساس کردم که زندگی بدون همدلی و همراهی جلوه ای ندارد
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها